به گزارش مشرق، تیم ملی فوتبال برای حضور در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل آماده میشد و در آن روزها به شدت به حمایت همه جانبه نیاز داشت. نیازهای تیم ملی هم معنوی بود و هم مالی اما هواداری و حمایت معنوی بدون مایه فطیر بود و تا پول به حساب تیم ملی ریخته نمیشد، هر حمایتی بیاثر بود. در نتیجه مسئولان فدراسیون فوتبال به فکر جذب اسپانسر برای تیم ملی افتادند و این گونه شد که شرکت "فناپ" حمایت مالی تیم ملی را بر عهده گرفت. این شرکت که به یکی از بانکهای خصوصی کشور وابسته بود از همان روزهای نخست عقد قرارداد با فدراسیون فوتبال، طرحها و برنامههایی را پیاده کرد تا به نوعی بتواند بخشی از هزینههای تیم ملی را تامین کند.
حمایت پیامکی از تیم ملی فوتبال، یکی از راههایی بود که هرچند درآمد نسبتا خوبی را به جیب تیم ملی و این شرکت واریز کرد اما با انتقادهایی هم روبهرو بود؛ انتقاد از نحوه حمایت از تیم ملی به خاطر این طرح شدت گرفت تا جایی که رسانهها نام "صدقه پیامکی" را برای این طرح برگزیدند.
این پایان ماجرا نبود؛ شرکت حامی تیم ملی پس از آن که ایران به جام جهانی صعود کرد و چندین اردوی تدارکاتی برگزار کرد، در برنامهای تلویزیونی - تبلیغاتی از تولید فیلم مستند تیم ملی خبر داد و به هواداران فوتبال ایران نوید داد که در آن فیلم میتوانند پشت صحنه آمادهسازی تیم ملی برای حضور در جام جهانی، اردوها و بازیهای حساس تیم ملی را تماشا کنند.
شاید به ظاهر انجام چنین کاری بسیار خوب و پسندیده تلقی شود و گفته شود که این هم راهی برای درآمدزایی است و از این منظر نشود به شرکت حامی تیم ملی و فدراسیون فوتبال خرده گرفت اما وقتی مسئله کمی پیچیده میشود، نظرها تغییر میکنند.
قیمت هر حلقه DVD این شرکت ۵۰۰۰ تومان تعیین شده بود و هواداران برای خرید آنها تنها کافی بود به شمارهای که از سوی فناپ اعلام شده پیامک میزدند. در صورت ارسال پیامک به آن شماره، در جواب آدرس متقاضی خواسته میشد و پس از دریافت مبلغ به صورت اینترنتی اعلام میشد که در اسرع وقت این فیلم به دست خریدار میرسد؛ "اسرع وقتی" که برای خیلی از خریداران هرگز نرسید!
دور از ذهن نیست که تعداد بیشماری از هواداران تیم ملی فوتبال برای حمایت از تیم یا صرفا به دلیل علاقه به فوتبال ایران برای خرید این فیلم اقدام کرده باشند. سوای هزینه پیامکهای ارسالی، تجمیع پولهای پرداخت شده از سوی خریداران برای دریافت فیلم آن هم به مدت چندین ماه قطعا درآمد هنگفتی برای شرکت حامی تیم ملی رقم زده است.
دکتر قاسمی مدیرعامل بانک پاسارگاد که فناپ نیز یکی از شرکت های زیر مجموعه اش است، چه هدفی از ورود به فوتبال داشتند؟ حمایت از تیم ملی یا کسب شهرت و درآمد؟ آنها قطعا به هدف دوم رسیدهاند اما هدف اول چه؟ تیم ملی در جامهای جهانی ۱۹۹۸ و ۲۰۰۶ چنین مشکلی نداشت و دست کم با مشکل کمتری روبهرو بود. آن زمان فدراسیون فوتبال با دو شرکت بزرگ قرارداد همکاری بسته بود و تیم ملی تکلیف خود را میدانست. حتی اسپانسر لباس تیم ملی بدون هیچ مشکلی کارش را انجام میداد و اعضای تیم هم دغدغهای نداشتند.
کار و بار تیم ملی در جام جهانی اخیر به قدری در هم پیچیده بود که کادر فنی و بازیکنان حتی به کیفیت لباس تیم هم اعتراض داشتند! اسپانسر تیم ملی هم در چنین اوضاعی در فکر طراحی یک مسابقه یا طرح پیامکی تازه بود تا مردم را با آن سرگرم کند.
در دورانی که تبلیغات و اسپانسرینگ در دنیا امری متداول و معمول است و شیوههای نوینی برای این کار وجود دارد، آیا چنین برخوردی و اجرای چنین برنامههایی در شان فوتبال ایران است؟ آیا نمیشود مانند تمام تیمهای معتبر جهان اسپانسر مناسبی برای تیم ملی یافت و کاملا حرفهای و اصولی و بر مبنای استانداردهای جهانی به همکاری با آن پرداخت؟
ضعف از فدراسیون فوتبال ایران است که نمیتواند از ظرفیت بالای فوتبال درست استفاده کند و پای شرکتهای بزرگ داخلی و خارجی را به آن باز کند، یا فوتبال در ایران طرفدار زیادی ندارد که شرکتهای بزرگ برای ورود به آن ترغیب شوند؟ جواب دادن به این سوال چقدر میتواند سخت باشد؟
حمایت پیامکی از تیم ملی فوتبال، یکی از راههایی بود که هرچند درآمد نسبتا خوبی را به جیب تیم ملی و این شرکت واریز کرد اما با انتقادهایی هم روبهرو بود؛ انتقاد از نحوه حمایت از تیم ملی به خاطر این طرح شدت گرفت تا جایی که رسانهها نام "صدقه پیامکی" را برای این طرح برگزیدند.
این پایان ماجرا نبود؛ شرکت حامی تیم ملی پس از آن که ایران به جام جهانی صعود کرد و چندین اردوی تدارکاتی برگزار کرد، در برنامهای تلویزیونی - تبلیغاتی از تولید فیلم مستند تیم ملی خبر داد و به هواداران فوتبال ایران نوید داد که در آن فیلم میتوانند پشت صحنه آمادهسازی تیم ملی برای حضور در جام جهانی، اردوها و بازیهای حساس تیم ملی را تماشا کنند.
شاید به ظاهر انجام چنین کاری بسیار خوب و پسندیده تلقی شود و گفته شود که این هم راهی برای درآمدزایی است و از این منظر نشود به شرکت حامی تیم ملی و فدراسیون فوتبال خرده گرفت اما وقتی مسئله کمی پیچیده میشود، نظرها تغییر میکنند.
قیمت هر حلقه DVD این شرکت ۵۰۰۰ تومان تعیین شده بود و هواداران برای خرید آنها تنها کافی بود به شمارهای که از سوی فناپ اعلام شده پیامک میزدند. در صورت ارسال پیامک به آن شماره، در جواب آدرس متقاضی خواسته میشد و پس از دریافت مبلغ به صورت اینترنتی اعلام میشد که در اسرع وقت این فیلم به دست خریدار میرسد؛ "اسرع وقتی" که برای خیلی از خریداران هرگز نرسید!
دور از ذهن نیست که تعداد بیشماری از هواداران تیم ملی فوتبال برای حمایت از تیم یا صرفا به دلیل علاقه به فوتبال ایران برای خرید این فیلم اقدام کرده باشند. سوای هزینه پیامکهای ارسالی، تجمیع پولهای پرداخت شده از سوی خریداران برای دریافت فیلم آن هم به مدت چندین ماه قطعا درآمد هنگفتی برای شرکت حامی تیم ملی رقم زده است.
دکتر قاسمی مدیرعامل بانک پاسارگاد که فناپ نیز یکی از شرکت های زیر مجموعه اش است، چه هدفی از ورود به فوتبال داشتند؟ حمایت از تیم ملی یا کسب شهرت و درآمد؟ آنها قطعا به هدف دوم رسیدهاند اما هدف اول چه؟ تیم ملی در جامهای جهانی ۱۹۹۸ و ۲۰۰۶ چنین مشکلی نداشت و دست کم با مشکل کمتری روبهرو بود. آن زمان فدراسیون فوتبال با دو شرکت بزرگ قرارداد همکاری بسته بود و تیم ملی تکلیف خود را میدانست. حتی اسپانسر لباس تیم ملی بدون هیچ مشکلی کارش را انجام میداد و اعضای تیم هم دغدغهای نداشتند.
کار و بار تیم ملی در جام جهانی اخیر به قدری در هم پیچیده بود که کادر فنی و بازیکنان حتی به کیفیت لباس تیم هم اعتراض داشتند! اسپانسر تیم ملی هم در چنین اوضاعی در فکر طراحی یک مسابقه یا طرح پیامکی تازه بود تا مردم را با آن سرگرم کند.
در دورانی که تبلیغات و اسپانسرینگ در دنیا امری متداول و معمول است و شیوههای نوینی برای این کار وجود دارد، آیا چنین برخوردی و اجرای چنین برنامههایی در شان فوتبال ایران است؟ آیا نمیشود مانند تمام تیمهای معتبر جهان اسپانسر مناسبی برای تیم ملی یافت و کاملا حرفهای و اصولی و بر مبنای استانداردهای جهانی به همکاری با آن پرداخت؟
ضعف از فدراسیون فوتبال ایران است که نمیتواند از ظرفیت بالای فوتبال درست استفاده کند و پای شرکتهای بزرگ داخلی و خارجی را به آن باز کند، یا فوتبال در ایران طرفدار زیادی ندارد که شرکتهای بزرگ برای ورود به آن ترغیب شوند؟ جواب دادن به این سوال چقدر میتواند سخت باشد؟